کتاب کشتارگاه اثر سالار کنعانی نویسنده معاصر و نو ظهور ایرانیست . این کتاب در قطع رقعی در 127صفحه توسط نشر زرین اندیشمنددر سال 1400 به چاپ رسید و روانه بازار دیجیتال شد.
کشتارگاه بدون در نظر گرفتن مرز ملی پیام خود را بیان میکند. این کتاب مطابق با فرهنگ شرق نوشته شده است و تاثیر گرفته از اندیشههای زمانه و جهل موجود در عصر حاضر است. کتاب کشتارگاه با تطبیق و تعدیل از روانشناسی و در بستر اجتماعی نگاشته شده است.
سالار کنعانی (1371) نویسنده معاصر ایرانی ست که نویسندگی را برای اولین بار با حضور در کلاس های پیمان ادب آموز کارگردان تاتر آغاز کرد. وی دروس آکادمی و کارگاهی بازیگری و نمایش نامه خوانی و نمایش نامه نویسی را به جد و کوشش با حضور در کلاس های پیمان ادب آموز فرا گرفت اما از کارهای نمایشی و رشته ی دانشگاهی خود (فیزیولوژی ) فاصله گرفت ، و به صورت تخصصی به فعالیت ادبیات داستانی و حوضه های مربوطه آن ( روانشناسی، فلسفه و الهیات، علوم انسانی ) پرداخت. کنعانی معتقد است اولین پیکار و بارقه های ذهنی و اندیشهای و احساسیاش در این شهر سنندج شکوفا شده است و میتوان گفت این اغاز راه نویسندگی برای این نویسنده نو قلم است . کنعانی در باب این موضوع میگوید:"سنندج شهری بود که من در آن زاده شدم "
کتاب کشتارگاه اولین اثر سالار کنعانی است که بعد از هشت سال فعالیت شخصی ، به دور از هر نهاد و محفل ادبی و روشنفکری نوشته شده است وی بر این باور است این کتاب اولین اندیشههایش را رقم می زند.
سربازِ چاووش نیاز به آهستگی دارد. آنقدر آهسته که اگر زمانی تیری از کنار گوشش رد شود با آرامش یک گام آن طرفتر سرش را با بدنش حمل کند تا تیر دیگری که قرار بوده با یک جابهجایی بیمورد و مضطرب به پیشانی بخورد از جای قبلی عبور کند. شهوت سرباز پیشقراول در برابر نمنم باران افقی فشنگها باید آهستگی داشته باشد و پیوسته به لجاجت حماقتوارش تن دهد، وگرنه میافتد. آهنگی که میطلبد شجاعت و ترس و دریغ و پافشاری نیست؛ پافشاری و دریغ و ترس و شجاعت در عدم تمامی آنهاست و گرنه میافتد. میافتد اگر مستی آهستگی را در مقابل حضور مرگ نداشته باشد. در مقابل گرمی بدن او تیرها سرد و بیروح میگذرند. او هم باآهستگی پیش میرود و در خلال آشوب و سراسیمگی سلاحهای دشمن سکوت مبهوتی میآفریند. همیشه تمامی جبهههای شکستناپذیر را بهت میبازاند. بهت دشمنانی، که سربازی نابودگر را میبینند، که در میان رگبار فشنگها مثل شیطان روبهرویشان ظاهر میشود. همین بهت وقفه ایجاد میکند و همان وقفه معجزه را تحقق میبخشد. باید که هزاران نفر بیفتد تا محاسبهای اشتباه و غیرممکن ممکن شود. یا نه؟