کتاب روانشناسی و گرایش‌های متعالی

مقدمه

چطور ممکن است با وجود حضور در این دنیا که پر از سرگرمی ها و ابزاری است که ادعای ایجاد شادی و آرامش برای بشر را دارند، تنها یاد خدا منجربه آرامش برای انسان شود؟
آیا ایمان به خداوند این توان را به انسان میدهد تا با وجود تمام تعلقات، زیبایی ها و جذابیت های مادی، طوری پرورش یابد که یاد خدا بر آنها غلبه کرده و او را به آرامش برساند؟
آیا همة انسانهایی که به خداوند و حضور او ایمان دارند، به این آرامش حقیقی دست یافته اند؟ آنچه جهان امروز به طور برجسته برای زندگی انسان عرضه میکند، حول گرایشهای محدود و لذتهایی است که تنها در خدمت جسم بشر و رساندن او به سطح حداقلی از آرامش میباشند. این در حالی است که جسم و نیازهای مربوط به آن، تنها یک وسیله و ابزار هستند. ابزاری که روح متعالی انسان بتواند به وسیله آنها از گذرگاه مادی و موقتی دنیا عبور کرده و به زندگی ابدی دست یابد. ابزاری که به جای هدف قرار گرفتن، باید به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف که همان تقویت و تغذیه روح است، به کار روند؛ اما
درگیری های ایجاد شده برای انسان امروز، باعث شده تا تمام زندگی خود را وقف تغذیة خود این ابزار کند و به جای اینکه جسم در خدمت روح و روان باشد، روح و روان را در خدمت جسم قرار داده، و این منجر به وابستگی هر چه بیشتر به ابزار محدودی میشود که توان ارضای نیازهای معنوی و متعالی انسان را ندارند و نه تنها او را به آرامش حقیقی نمیرسانند، بلکه منجر به دور شدن هر چه بیشتر او از حقیقت وجودیاش، یعنی خداوند میشوند.