شخصیت های یک داستان را می توان از جنبه های مختلفی دسته بندی کرد. در این متن به بررسی شخصیت های ایستا و پویا می پردازیم.
شخصیت ایستا:
این شخصیت در طول داستان ثابت می ماند و در مواجه با اتفاقات مختلف و پستی و بلندی هایی که در طول استان رخ می دهد تغییری نمی کند یا تغییر بسیار کمی در شخصیت و درون او رخ می دهد. به عبارت دیگر شخصیت ایستا در ابتدا و انتهای داستان همان است و دستخوش تغییر نمی شود. این نوع شخصیت ها اغلب برای داستان های کوتاه مناسب هستند، زیرا این داستان ها بیشتر به عمل می پردازند نه تاثیر آن عمل بر روی شخصیت داستان. برای مثال شخصیت سیندرلا کاملا ایستا است، یعنی در طول داستان هیچ تحولی در او صورت نمی گیرد و فقط سبک زندگی او تغییر می کند. از نمونه های دیگری از شخصیت های ایستا می توان به خورشید شاه در داستان سمک عیار و میکابر در کتاب دیوید کاپرفیلد اشاره کرد.
شخصیت پویا:
این شخصیت در روند داستان مدام در حال تغییر و تحول است و جنبه هایی از شخصیت و یا عقاید او دچار تغییر می شود. این تغییرات می توانند عمیق و یا سطحی باشند و می توانند در بالا بردن و یا تخریب این شخصیت بسیار اثر گذار باشند. یعنی شخصیت پویا در ابتدا و انتهای داستان دچار تحولات بسیاری شده است و کاملا تغییر کرده است. البته این تغییر نباید به صورت ناگهانی رخ دهد، زیرا خواننده باید این شخصیت را باور و درک کند. قهرمان اغلب داستان ها و نمایشنامه های مشهور شخصیت های پویا هستند و در روند داستان تاثیر رویدادها و اعمال مختلف بر این شخصیت ها مشخص می شود. از نمونه شخصیت های پویا می توان به پیپ در رمان آرزوهای بزرگ و خالد در رمان همسایه ها اشاره کرد.