ایرج میرزا ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی که در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی زیست میکرد و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود.
ایرج میرزازاده پاییز سال ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ شمسی در تبریز و درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ شمسی در تهران است. ایرج میرزا ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی که در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی زیست میکرد و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
ایرج میرزا در ۱۲۵۲ خورشیدی به دنیا آمد. وی فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا و نوه ایرج پسر فتحعلی شاه قاجار بود. پدرش با تخلص «بهجت» شعر میسرود. ایرج به گروهی از شاهزادگان قاجار تعلق داشت که در حکمرانی بر کشور سهم موثری نداشتند اما با این وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافیت خود حفظ کرده بودند. ایرج به سبب خصلت ولخرجی، سفرهای مداوم و تغییر مکرر شغل، برخلاف میل باطنی خود گاه مجبور به مدیحهسرایی اعیان و اشراف میشد اما به گونه ای ملایم و موثر از این کار ابراز دلتنگی و بیزاری میکرد. او هنگامی که ۱۶ ساله بود، ازدواج کرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود که پدر و همسرش را از دست داد.
ایرج میرزا از ۱۹ سالگی به عنوان شاعر در دستگاه قاجارها منصوب شده بود و برای عیدها و مراسم رسمی شعر میسرود اما از آنجا که از سرودن مدایح درباری بیزار بود از این شغل خارج شد و پیشه منشیگری و دبیری را بر عهده گرفت. بیزاری از شعر که مربوط به این دوران سرودن مدایح بیمعنی و بیروح است، باعث شده بود تا حتی در روزگاری که شعر را به خواهش دل خود میسرود نیز این کار را جدی نگیرد و به جای اینکه از شعر برای مطرح کردن، مباحث اخلاقی، اجتماعی و سیاسی استفاده کند، بدان به چشم وسیلهای برای تفنن و تصفیه حسابهای شخصی استفاده میکرد و اگر هم مسایل سیاسی، اجتماعی و اخلاقی در شعر او مطرح شده به عنوان یک مساله فرعی جلوه کردهاست..
سرانجام این شاعر منتقد بیپروا در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی به سبب سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه ظهیرالدوله در شمال تهران به خاک سپرده شد. روی سنگ قبر او نیز نوشته شد:
این که خفته است در این خاک منم
ایرجم ایرج شیرینسخنم
مدفن عشق جهان است اینجا
یک جهان عشق نهان است اینجا
هرکه را روی خوش و خوی نکوست
مرده و زنده من عاشق اوست