نام شش کتابی که در این مطلب مشاهده میکنید را در بسیاری از لیست میبیند. این کتب نه تنها کتاب هایی هستند که ارزش این را دارند که آن ها را بخوانید بلکه باید هر یک را چندیدن مرتبه مطالعه کنید تا تمام نکات حکاکی شده بر قلب داستان را کشف کنید.
خواندن کتاب خوب چه برای اهالی دنیای مطالعه و چه برای افرادی که خوانن کتاب را تازه شروع کردند همیشه یک نعمت بوده است.
تمامی افراد قبل از خرید کتاب نقد یا بخشی از کتاب را مطالعه میکنند. اما اگر بخواهند خیلی سخت گیرانه کتاب را بررسی کنند باید زمان زیادی را به خرید کتاب اختصاص دهند. اما با یک روش اسان میتوان از صرف زمان زیاد جلوگیری کنید . بهترین را برای خرید سریع کتاب این است که به لیست کتاب های برتر منتقدین نگاهی بندازیم.
نام شش کتابی که در این مطلب مشاهده میکنید را در بسیاری از لیست میبیند. این کتب نه تنها کتابهایی هستند که ارزش این را دارند که آن ها را بخوانید بلکه باید هر یک را چندین مرتبه مطالعه کنید تا تمام نکات حکاکی شده بر قلب داستان را کشف کنید.
کتاب «کوری» از ژوزه ساراماگو
کتاب کوری نوشته «ژوزه ساراماگو» José de Sousa Saramago نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل است. او با انتشار این کتاب توانست به موفقیتهای چشمگیری دست یابد و درست مدت کوتاهی پس از انتشار صدها نسخه از آن در سراسر اروپا به فروش رسد.
رمان کوری به عنوان یکی از برجستهترین رمانهای عصر معاصر شناخته میشود که با روایت تمثیلی جهانی بدون مرز را خلق کرده و مهمترین عواطف و احساسات بشری در آن به تصویر کشیده شده است.
داستان کتاب کوری از جایی آغاز میشود که در یک روز عادی و پشت چراغ قرمز ناگهان راننده یک اتوموبیل بیناییاش را از دست میدهد و نظم چهارراه را به هم میریزد و کمکم این کوری دامن تکتک مردمان شهر را میگیرد. تمام اشخاصی که بیماران یک چشمپزشک در شهر هستند به این کوری دچار میشوند و به صورت زنجیرواری کوری به تمام شهر و سراسر کشور گسترش مییابد.
ما در کتاب کوری با چند شخصیت اصلی مواجه هستیم که شامل؛ همسر چشم پزشک، چشم پزشک، رانندهای که در آغاز رمان کور میشود، دختر عینکی، پسر لوچ و پیرمردی که چشم بند داشت هستند، نکته قابل تامل درباره این شخصیتها این است که هیچکدام نامی ندارند و تا پایان رمان ما نامی از آنها نمیدانیم.
ساراماگو در رمان کوری جهانی وهمآلود و هولناک را تصویر کرده است. جهانی که در آن کوری تمثیلی از غرق شدن در بیهویتی و گمگشتگی انسان معاصر است. جهانی که اعتماد در آن بیمعنی شده و آدمها گرفتار نازلترین نیازهایشان هستند.
شاید به همین دلیل است که خواندن رمان کوری تجربهای متفاوت و منحصر به فرد است که تمام احساسات مخاطب را لحظه به لحظه همراه خود میکند.
کتاب «صدسال تنهایی» از گابریل گارسیا مارکز
رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته است که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتیهای مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیتهای داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
صد سال تنهایى اولین رمانى بود که مردم آمریکاى لاتین خودشان را با آن شناختند، رمانى که آنها را معرفى مىکرد، اشتیاقشان، توانایىهایشان و معنویتشان را گرامى مىداشت و گرایش قلبىشان به شکست را ارج مىنهاد. این کتاب انگار سرنوشت همهی اعضای خانواده را به سوی تنهایی و انزوا سوق میدهد، به یاد بیاورید خوزه آرکادیو بوئندیای بزرگ (بنیان گذار ماکوندو) که دیوانه شد و زیر درخت بلوط بسته شد تا جان داد و یا ربکا که پس از مرگ خوزه آرکادیوی دوم خود را درون خانهاش حبس کرد تا در تاریکیهای تنهایی فرو رفت و فراموش شد و ... با مزه این است که تنهایی نوعی جبر و در حقیقت (سرنوشت محتوم) همهی شخصیتهای داستان است. حتی اورسولا که معتقدترین و منطقیترین (غیر جادویی ترین!) شخصیت داستان است و به نوعی مدیر خانواده، در اواخر داستان نابینا میشود و به غار تنهایی فرو میرود.
کتاب «شازده کوچولو» از آنتوان دو سنت اگزوپری
شازده کوچولو با عنوان انگلیسی The Little Prince اولینبار در سال 1943 در نیویورک منتشر شد. اما اگزوپری نوشتن شازده كوچولو را از سال ۱۹۴۱ شروع كرده بود و با آبرنگ و مداد آن را تصویرگری كرد. این اثر یکی از مهمترین آثار او و یکی از پرخوانندهترین کتابهای جهان است.
شازده کوچولو داستان تقریبا کوتاهی است که اتفاقات شگفتانگیز آن گاه رنگ و بوی فلسفی به خود میگیرد. فلسفهای از جنس سادگی یک کودک که به زبان ساده و خیالانگیز توصیف میشود. در سال ۲۰۰۷ شازده کوچولو به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد و از زمان انتشار تا امروز به بیشاز 300 زبان ترجمه شده است. از داستان شازده کوچولو چند اقتباس در سینما وجود دارد که جدیدترین آن در سال 2015 منتشر شد. یک فیلم پویانمایی رایانهای سهبعدی انگلیسیزبان ساخت فرانسه به کارگردانی «مارک آزبرن» بر اساس داستان شازده کوچولو ساخته شد. این فیلم بخشهایی از داستان را با استفاده از شیوه انیمیشنی استاپ موشن به تصویر کشیده است. شازده کوچولو یک اثر داستانی صرف نیست، فلسفهای از زندگی است که با هربار خواندش به مفهومی تازه از آن پی میبریم.
علاقهی مردم فرانسه به شازده کوچولو به قدری است که یک فروشگاه در پاریس قرار دارد که حدود 800 کالای مربوط به شازده کوچولو در آن فروخته میشود.
کتاب «قلعه حیوانات» از جورج اورول
کتاب قلعه حیوانات با عنوان اصلی (Animal Farm) نخستین بار در سال 1945 منتشر شد. جورج اورول این کتاب را در طول جنگ جهانی دوم نوشت و در آن از استبداد طبقهی حاکم شوروی انتقاد کرد. پرچمی که اورول در داستان برای مزرعهی حیوانات ترسیم میکند شبیه به پرچم شوروی است. این کتاب درواقع نقدی به نظام سرمایهداری است.
کتاب قلعه حیوانات که با نام مزرعهی حیوانات هم ترجمه شده است، مشهورترین کتاب جورج اورول است. تاکنون افراد زیادی خواندن این کتاب را پیشنهاد کردهاند و اقتباسهای زیادی هم از این کتاب صورت گرفته است. این کتاب تاکنون دو بار به صورت فیلم درآمده است. نسخهی انیمیشن این کتاب در سال 1954 توسط «جوی بچلُر» و «جان هالاس» ساخته شد. این انیمیشن اقتباس مستقیمی از خود کتاب بود. «جان اسفنسون» هم در سال 1999 تلهفیلمی بر اساس این کتاب ساخت که «آلن جانس» نویسندهی فیلمنامه آن بود.
کتاب «جنایت و مکافات» از فئودور داستایفسکی
ماجرای جنایت و مکافات حول زندگی یک دانشجوی رشتهی حقوق به نام «رادیون راسکولنیکف» میچرخد. جوانی که فشار فقر دارد خردش میکند. او اصولی برای خود دارد و بر اساس این اصول هم دست به قتل میزند. شخصیت راسکولنیکف مرد جوانی است که با پا فراتر از مرزها گذاشتن و انجام ناهنجاری به اندیشههای خودش جامهی عمل میپوشاند. او هیچ اصل و قاعدهی تحمیلی از جامعه را نمیپذیرد. شخصیتی آزمونگراست و تا تهوتوی یک چیز را درنیاورد، دست برنمیدارد. تا آخرین مرزها پیش میرود و رنج حاصل از آن را به جان میخرد. داستایفسکی نویسندهی واقعگرایی بود که همیشه چشمی هم به وضعیت اجتماعی آن روز روسیه داشت. شخصیتهای او نمایندهی مردم روسیه هستند.
«ویل دورانت» در یادداشتهای خود بر ادبیات جهان دربارهی کتابهای نویسندگان روسی مینویسد: «من از روسها میترسم. توان، طاقت، جرئت و نیرویشان را هم در ادبیات، در ارتش و در وجود دانشمندان، آهنگسازان، باله، سینما و هم در حفظ دولت پیچیده و نامتعارفشان احساس میکنم. در نیمهی دوم قرن نوزدهم تولستوی و داستایفسکی بزرگترین رمانهای همهی اعصار را خلق کردند. در موسیقی به چنان پیشرفتی رسیدند که برتری آلمان را در سمفونی و قدرت ایتالیا در اپرا را زیر سوال بردند. این روسها بودند که ارتش هیتلر را از استالینگراد به برلین عقب راندند و جنگ علیه نازیها را به پایان رساندند. سطری از نوشتهی داستایفسکی «اگر خدا مرده باشد همه چیز مجاز است.» زوال اخلاقی دنیای مسیحیت را نشان همگان داد.»
کتاب «کیمیاگر» از پائولو کوئلیو
پائولو کوئیلو در کتاب کیمیاگر، داستان چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو را روایت میکند که زادگاهش در اندلس را ترک و به شمال آفریقا میرود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. سانتیاگو در این راه با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه میداند و یک کیمیاگر آشنا میشود. او همچنین دل در گرو فاطمه، دختر صحرا میبندد. هیچکس نمیداند این گنج چیست و آیا سانتیاگو میتواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند یا نه؟! اما همه این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست وجویش هدایت میکنند و این جستوجو به کشف گنجی مبدل میشود که فقط در درون آدمی، میتوان آن را یافت.