اریک آرتور بلر داستان نویس و روزنامه نگار و منتقد ادبی و شاعر انگلیسی با نام مستعار جورج اورول در سال 1903 میلادی در خانواده انگلیسی در هند چشم به جهان گشود . از کتاب های مشهور این نویسنده می توان قلعه حیوانات و 1984 را نام برد.
اریک آرتور بلر داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی ، همان نویسندهای که ما او را با نام مستعار «جورج اورول» میشناسیم در ۱۹۰۳ میلادی در خانوادهای انگلیسی در هند چشم به جهان گشود. اریک پنج سال در مدرسه موردنظر مادرش درس خواند اما مدرسه را دوست نداشت. بهخاطر ویژگیهای خلقی و البته فاصله طبقاتی که او بعدها فهمید، میان او و بقیه شاگردان مدرسه وجود دارد در مدرسه محبوب نبود و همنشینش تنها کتابها بودند. این بیعلاقگی به تحصیلات رسمی تا پایان عمر وجود داشت و به همین دلیل برخلاف خواست مادرش، برای پذیرش در دانشگاه اقدامی نکرد.
اریک از ۱۷ سالگی به خدمت پلیس سلطنتی هند در برمه درآمد. کار برای او خوب پیش میرفت و پس از چند سال جایگاهش ارتقا پیدا کرد و مسوولیتهای بزرگی به او سپرده شد. گرچه در همین سالها تنها چیزی که حالش را خوب میکرد، اوقات فراغتی بود که به پرسه زدن در کتابفروشیها در آن حوالی میگذشت.
او بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروش مزرعه حیوانات که در ۱۹۴۵ منتشر شد و در اواخر دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسید و نیز رمان ۱۹۸۴ مشهور است. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسنده قرن بیستمی، فروش داشتهاند. او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتابها نوشت، بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.
سبک نگارش رمان های جورج اورول بیشتر به صورت به کارگیری شخصیت های فعال در رمان ها و استفاده از کلمات کوتاه و روان است. رمان های جورج اورول در نیمه اول سده بیستم از شهرت بالایی برخوردار شد. رمان های او همچنان در میان مردم طرفداران خاص خود را دارد و مشهور است. اورول در مقاله چرا مینویسم، چهار دلیل برای نوشتن میآورد که عبارتند از: خودخواهی محض، شوق زیباییشناختی، غریزه تاریخی یعنی اشتیاق به دیدن همه چیز آن طور که واقعا هست و هدف سیاسی که این مقاله کوتاه دومین، سومین و چهارمین هدف را محقق میکند و شاید هم نخستین دلیل را اما فقط اورول میتواند، این موضوع را ثابت کند. اورول از آن تیپ نویسندههایی بود که مطالعه و تجربه گنجینهای ابدی در اختیارش گذاشته بود و برای مدتهای مدید توانست از آن بهرهمند شود. بنابراین در اعماق زوایای ذهنش و وقتی که در ۶ ماهه آخر عمرش نکاتی را برای کارگزار ادبیاش آماده میکرد، یادش آمد که هنگام ویرایش رمان روزهای برمه برای انتشارات پنگوئن در ۱۹۴۴ میلادی، هیچ تغییری در متن آن اعمال نکرده بود.
اریک به دلیل بیماری ریوی که داشت، راهی بیمارستان شد و در آن زمان جورج اورول وصیت نامه ای در خصوص مرگ خویش نوشت. در وصیت نامه ذکر شده بود که روی سنگ قبرش نامی از جورج اورول برده نشود، پیکر او سوزانده شود و خاکسترش در دهکده ساتن کورتینی به خاک سپرده شود. جورج اورول در ۱۹۸۴ میلادی چشم از جهان فرو بست.
رمانها
روزهای برمه (۱۹۳۴)
دختر کشیش (۱۹۳۵)
به آسپیدیستراها رسیدگی کن (پول و دیگر هیچ) (۱۹۳۶)
هوای تازه (گریز) (۱۹۳۹)
۱۹۸۴ (هزار و نهصد و هشتاد و چهار) (۱۹۴۹)
کتابها بر اساس تجربیات شخصی
آس و پاسها در پاریس و لندن (۱۹۳۳)
جاده بهسوی اسکله ویگان (۱۹۳۷)
درود بر کاتالونیا (۱۹۳۸)
مقالات
یک فنجان چای دبش (۱۲ ژانویهٔ ۱۹۴۶)
اقتباس از کتاب ۱۹۸۴