رمان این خانه غم و اندوه اثر هلن گارنر نویسنده، فیلمنامه نویس و روزنامه نگار استرالیایی برای اولین بار در سال 2014 به چاپ رسید و توجهات زیادی را به خود جلب کرد.
داستان رمان این خانه غم و اندوه درباره خانواده فارکوارسن است. در سپتامبر سال 2005 رابرت فارکوارسن به همراه سه فرزند پسر خود در حال رانندگی در خارج از وینچلسی است که با یک سد برخورده کرده و تصادف می کند. این حادثه منجر به مرگ سه پسر رابرت می شود.
همسر رابرت فارکوارسن سال گذشته او را به خاطر مردی دیگر رها کرده و از او طلاق گرفته بود. رابرت تنها در آخر هفته ها و یا در موارد خاص می توانست فرزندان خود را ملاقات کند. حالا او در یکی از این ملاقات ها منجر به مرگ فرزندان خود شده بود. از این رو وی به جرم قتل آن ها در سال 2007 محکوم شده و به زندان فرستاده شد. اما درخواست تجدید نظر کرده و دو سال بعد در سال 2009 این حکم کنار گذاشته می شود. اما در تاریخ 4 می 2010 دادرسی مجدد این پرونده از سر گرفته می شود و سرانجام در تاریخ 15 اکتبر سال 2010 رابرت فارکوارسن مقصر شناخته شده و با حبس ابد با حداق 33 سال محکوم می شود.
این کتاب بر اساس یک داستان واقعی نگارش شده است. در طول مدت پرونده گارنر در دادگاه ها حضور داشته و از نزدیک شاهد ماجرا بوده است. او در این مدت پیش نویس های زیادی در مورد دادگاه و داستان نیز تهیه کرده بود.
گارنر در کتاب این خانه غم و اندوه با درک بسیار عمیقی از آسیب پذیری های انسان، ظرافت عشق، حافظه و پشیمانی می نویسد. او خواننده را به دادگاه می برد و او را لحظه به لحظه درگیر داستان می کند.
این کتاب مورد تحسین منتقدان زیادی قرار گرفت. برخی آن راجذاب و برخی دیگر آن را شاهکار نامیده اند. گارنر با تعلیق های نفس گیری که در کتاب ایجاد کرده است خواننده را مشتاقانه به دنبال خود می کشاند. او همچنین موضوعاتی همچون نابرابری جنسیتی را مورد بررسی قرار داده و در عین سرگرمی اطلاعات خواننده را در مورد سیستم کیفری افزایش می دهد.
این کتاب احساسات شما را درگیر می کند و از جمله کتاب هایی است که می توانید با شخصیت های آن همذات پنداری کرده و آن ها را تا مدت ها از یاد نبرید. این کتاب همچون کتابی است که مثل گردباد می وزد و ویرانی به همراه می آورد. مانند بارانی سخت که از هیچ چیز دریغ نمی کند.
کتاب این خانه غم و اندوه از جمله رمان های غیر داستانی است که به زبان های مختلفی از جمله آلمانی ترجمه شده اما متاسفانه ترجمه فارسی آن هنوز در دسترس نمی باشد. این کتاب که نامزد و برنده جوایز ادبی بسیاری شده است، در فهرست 100 کتاب برتر قرن 21 به انتخاب نشریه گاردین در رتبه 61 قرار گرفته است.