بهرام صادقی از نویسندگان معاصر ایرانی در دی ماه سال 1315 در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد و در آذر ماه سال 1363 در تهران از دنیا رفت. این نویسنده بیشتر برای داستان های کوتاه خود مشهور بود.
بهرام صادقی در تاریخ 18 دی 1315 در نجف آباد به دنیا آمد. او دوران ابتدایی خود را در این شهر گذراند و برای تحصیل در دوره دبیرستان به اصفهان رفت. اگرچه او از نوجوانی به شعر و داستان علاقه داشت اما رشته پزشکی را انتخاب کرد و از سال 1334 در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران آغاز به تحصیل کرد. البته او هرگز از دنیای ادبیات دور نشد و در کنار حرفه پزشکی به داستان نویسی و شاعری نیز پرداخت.
صادقی دوران سربازی خود را در یاسوج گذراند و برای بهبود اوضاع زندگی مردم آنجا تلاش بسیاری کرد. سپس به تهران آمد و مدتی در مطب اکبر ساعدی، برادر غلامحسین ساعدی مشغول به طبابت شد. مدتی نیز به کارهای دولتی مشغول بود.
بهرام صادقی از سنین بسیار پایین سرودن شعر را آغاز کرد و در دوران نوجوانی اشعار خود را برای مجلات ادبی و فرهنگی ارسال کرد. مجلاتی که در آن زمان بسیار معروف بوده و تعداد زیادی از نویسندگان و شاعران تازه کار به واسطه آن ها به مردم معرفی شده بودند.
اشعار او اغلب به سبک نیمایی بودند اما صادقی با شعر کلاسیک نیزکاملا آشنا بود و اوزان را به خوبی می شناخت. او در ابتدا این کار را با نام مستعار صهبا مقداری که همان حروف به هم ریخته اسم و فامیلی او بودند، انجام می داد. صادقی پیش از داستان نویسی شروع به سرودن شعر کرد اما امروزه اغلب او را با داستان های کوتاه و چند داستان بلندی که از خود به جای گذاشته است می شناسند.
بهرام صادقی داستان نویسی را به صورت حرفه ای از سال 1335 و با انتشار داستان کوتاه فردا در راه است در مجله ادبی سخن آغاز کرد. اگرچه این داستان حدود 3 سال پس از کودتای 28 مرداد منتشر شد اما این رویداد و سایر رویدادهای سیاسی آن دوره تاثیر چندانی بر داستان های صادقی نداشتند. زیرا صادقی اهل شعارهای سطحی سیاسی نبود و دغدغه های او به گونه ای دیگر در نوشته هایش بروز می کردند.
مجموعه داستان سنگر و قمقمه های خالی، وسواس، کلاف سر در گم، با کمال تاسف، آقای نویسنده تازه کار، هفت گیسوی خونین و غیره از آثار به جا مانده از این نویسنده هستند.
بهرام صادقی در 25 سالگی با نگارش داستان بلند ملکوت استعداد خود را نشان داد. این داستان تنها تجربه داستان بلند صادقی است و بر خلاف سایر داستان های او که از شیوه رئال در آن ها استفاده شده است، این داستان محیطی متفاوت دارد. یک داستان فلسفی که با دیدی تاریک و بدبینانه به جهان نگاه می کند. در داستان ملکوت تمامی اجزا و اشخاص از زوال و بیهودگی حکایت می کنند. داستانی بسیار سیاه که اغلب با بوف کور اثر صادق هدایت مقایسه می شود. خسرو هریتاش در سال 1355 فیلم ملکوت را با اقتباس از این داستان کارگردانی کرد.
داستان های بهرام صادقی اغلب دارای آغاز غیر منتظره هستند. او از همان ابتدا خواننده را غافلگیر کرده و او را به دنبال خود می کشاند. او زیاده گو نیست و نوشته هایش شاخ و برگ زیادی ندارند. داستان را به سرعت و با استفاده از کلمات و عبارات ساده پیش می برد. او به ساختار داستان ها خود اهمیت زیادی می داد و اغلب آن ها را با نمونه های خارجی مقایسه می کرد و معتقد بود برخی قالب ها را زودتر از آن ها تجربه کرده است.
بهرام صادقی یکی از نویسندگان پیشرو و صاحب سبک معاصر بود که حتی با چاپ دو کتاب تاثیر بسیار زیادی در داستان نویسی داشت. او در تاریخ 12 آذر ماه 1363 در 48 سالگی به دلیل سکته قلبی در منزل خود در تهران از دنیا رفت.