چاپ کتاب تحت عنوان داستان های کوتاه از دیر باز مورد توجه بوده است. در این بخش به توضیحات جامعی در ارتباط با داستان کوتاه در ایران می پردازیم. در صورت داشتن هرگونه سوال با ما در ارتباط باشید. از میان داستان کوتاه نویسان ایرانی که به شهرت و اهمیّت رسیدهاند، نام این نویسندگان میدرخشد: صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، جلال آل احمد، ابراهیم گلستان، غلامحسین ساعدی، سیمین دانشور محمود دولت آبادی، هوشنگ گلشیری، احمد محمود.
آن تغییری که در ساختار شعر توسط نیما یا هر که قبل و بعد او و تحت تأثیر هر جریانی پدید آمد، باید گفت در نثر به وجود نیامد، رمان تاریخی توسّط آثار محمّدباقر خسروی و موسی نثری و ... به تقلید از آثار الکساندر دوما و تحت تأثیر وی پدید آمد. در نخستین سالهای سلطنت رضا شاه رمان اجتماعی نیز وارد صحنهی ادبیّات شد امّا با وجود کمّیّت و حجم زیاد این گونهی جدید، نقش چندانی در این دوران بازی نکرد، حتی در ردیف معمولیترین قصّههای ادبی کلاسیک هم قرار نگرفت چه برسد به شاهکارهای داستان فارسی. البته هرگز نباید از رویکرد چشمگیر مردم به این نوع جدید «رمان» و «داستان کوتاه» غافل ماند.
در واقع اطلاع مشرق زمین از غرب کم و سطحی بود، در این مورد ایرانیان «تصویر دقیقی» از آن نداشتهاند، در دورهی قاجار آشفتگی و انحطاط و فقر فرهنگی مانع بزرگی بر سر اعزام و کسب تجربهی اهل فن و ذوق به اروپا بود، این دقیقاً مصادف با دورانی بود که در آن گوشهی دنیا جهشهای بزرگ صنعتی در همهی ابعادش در حال عرض اندام بود. در عوض حرکتهایی هر چند کوتاه مدّت توسّط شخصیّتهایی چون عبّاس میرزا زمینه را بعدها مساعدتر کرد. صنعت چاپ و اعزام دانشجو از این اقدامات بود. امیرکبیر نیز از این دست فعّالیّتها در شکل افتتاح مدارس و انتشار روزنامهها و یک سری اصلاحات در دربار انجام داد، اینها همه و همه به تحوّل فرهنگی ادبیّات به ویژه نثر فارسی انجامید ترجمهها و نقدهای روزنامهای در این مسیر بیتأثیر نبودند.
مخصوصاً پدیدهی نوظهور داستان کوتاه با این نام و از آن مهمتر با این «خواست» مستقیماً از ترجمهی آثار اروپایی به دست آمده: Short Story و شاهد این مدّعا همزمانی نخستین روزنامهها با پیدایش نشریّات ادبی و داستان کوتاه است. در این بین سهم روشنگرانی چون آخوندزاده، رضاقلی خان هدایت و آشنایی ایشان با ادبیّات و فلسفه اروپا درخور توجّه است.
افراد بسیاری مانند ملکم خان، مستشارالدّوله، جلال الدّین میرزا، میرزا آقاخان کرمانی و ... از رکود و ایستایی فرهنگ قحطی زدهی ایران بیزار و در آرزوی پویایی و تحرّک آن بودند. دارالفنون که در ابتدا فقط پذیرای دانشجویان و استادان علوم طبیعی بود، در اواسط قرن 19 به اجرای نمایشنامههایی از مولیر توسّط نوآوریهای افرادی از جمله آخوندزاده نیز دست زده این واقعیّات روزمره با خوش ذوقی و زیرکی در قالبهای ادبی جاگیر شده و در انواع داستان کوتاه، نمایشنامهها و پاورقیهای سریالی نشریّات خوانندگان و مخاطبان فراوانی پیدا کرده بود. نقطهی مشترک همهی این ایستاییها طنز سیاه و خشن آنهاست که در جریان نهضت مشروطه قوام یافته بود و پشتوانهی آن دربار و حکومت مستبد و وضع نابسامان اقتصادی و اجتماعی ایران بود.
«داستان کوتاه که در ادبیات فارسی، نوع ادبی تقریباً بدون پیشینهای است در واقع شجره نسبی بسیار کهنی دارد»
«نخستین داستانهای کوتاه چند سال قبل از اولین رمانهای اجتماعی منتشر شدند. اصولاً سالهای آغازین 1300 شمسی، سالهای تعیین کنندهای در تجلیّات گوناگون ادبیات معاصر ایران است. در این دوره نخستین نمونههای رمان اجتماعی تهران مخوف نوشته مشفق کاظمی، نمایشنامه جدید جعفرخان از فرنگ آمده اثر حسن مقدم، شعر نو افسانه سرودهی نیما یوشیج و داستان کوتاه یکی بود یکی نبود از محمدعلی جمالزاده پدید میآیند.
داستان کوتاه با سرعت تکامل یافت. از نظر نوآوری صناعتی و مضمونی ژانرهایی چون رمان تاریخی ورمان اجتماعی اوّلیه را پشتسر گذاشت و در آثار جمالزاده و هدایت به پیش تاخت. نویسندگانی مانند جمالزاده، هدایت، بزرگ علوی با رویکردی نو به صناعت داستاننویسی و مناسبات اجتماعی، صدای گروههای وسیعی از مردم را منعکس کردند.
محمدعلی جمالزاده بیشتر از جنبهی پیشکسوتی اهمیّت دارد اما ارزش هدایت به علّت نقش شگفت او در تجسّم پنهان ماندهترین جنبههای زندگی ایرانی و پیشبرد صناعت داستاننویسی است. در بررسی ادبیات داستانی ایران درمی یابیم که تا سال 1340 و حتی در مواردی پس از آن کمتر داستان کوتاه یا بلندی نوشته شده که از آثار هدایت به نوعی تأثیر نپذیرفته باشد. »