افزایش میل به تالیف یک کتاب در سال های اخیر باعث شده تا بسیاری به دنبال ثبت آنچه در ذهن دارند بروند. در این راه نیاز است تا تکنیک نوشتن کتاب آموخته شود و نکاتی مهم مورد توجه قرار بگیرند.
در سال های اخیر تب نویسندگی و نوشتن کتاب بسیار بالا رفته است. البته باید بگوییم این مسئله چندان هم بد نیست. در واقع شاید بتوان با توجه به شرایط فعلی جامعه گفت هر تلاشی برای افزایش سطح سرانه مطالعه قابل احترام است.
اما بسیاری از افراد با فکر اینکه تکنیک نوشتن کتاب را نمی دانند، وارد این مسیر نمی شوند. در اینجا ذکر این نکته لازم است که هر فردی که حرفی برای گفتن داشته باشد و یا دارای اطلاعات مفیدی در هر زمینه ای باشد می تواند آن را با رعایت موارد و نکاتی به رشته تحریر درآورده و اقدام به نگارش کتاب نماید.
با نگاهی به روند کاری نویسندگان بزرگ می بینیم که هیچکس از ابتدا یک نویسنده بزرگ نبوده است. نویسندگان بزرگ و نامی تکنیک نگارش کتاب را قدم به قدم یاد گرفته و از شکست ها ناامید نشده اند. بهتر است بگوییم بی شک یکی از مهم ترین رموز موفقیت در مسیر نویسندگی شجاعت است.
اولین گام برای نگارش یک کتاب مشخص کردن هدف است. کتاب می تواند ترجمه، گردآوری و یا تالیفی (حاصل پژوهش ها یا تفکرات نویسنده) باشد.
در دومین گام بر اساس هدف مشخص شده، نویسنده اقدام به نگارش می کند.
مرحله بعدی ویراستاری نوشته ها است. این مرحله بسیار با اهمیت است. بسیاری از کتاب هایی که نویسندگانشان هرگز برای انتشار آنها اقدام نکرده اند در این مرحله متوقف شده اند. ترس از وجود اشتباه در مطالب و یا نحوه نگارش مانع از بروز استعداد می شود. این مرحله با بازبینی مجدد نوشته ها و آشنایی با اصول نگارشی انجام خواهد شد. یا اینکه می توان از فردی متخصص در این زمینه کمک گرفت.
در پایان باید بگوییم نگارش کتاب را می توان به ساخت یک بنا تشبیه نمود. اگر پایه و بن سازه ای محکم نباشد، نمی توان بنایی روی آن ساخت. چنین بنایی سست و بی بنیان خواهد بود.
بهتر است تنها هدف از نگارش و چاپ یک کتاب کسب عنوان مولف یا نویسنده نباشد. در اینصورت این عنوان نیز مانند بسیاری از مدارک تحصیلی بی استفاده و بی ارزشی خواهد بود که در جامعه به وفور شاهد آنها هستیم.