کتاب جنایت و مکافات اثر نویسنده مطرح روس، فئودور داستایوفسکی است که در سال 1866 هنگامی که 45 سال داشت آن را نوشت و به دلیل نیاز مالی آن را در یک مجله روسی به نام روسکی وستنیک چاپ کرد، زیرا هیچ انتشاراتی قبول نمی کرد این کتاب را چاپ کند.
داستان این کتاب در مورد دانشجویی به نام راسکولنیکف است که بنا بر اصولی دست به قتل یک زن رباخوار و خواهر او می زند. سپس پول های زن را برداشته، اما توان خرج کردن آنها را ندارد. انگیزه او از قتل بسیار پیچیده است و حتی خود او نیز قادر به تجزیه و تحلیل آن نیست. از آن به بعد راسکلنیکف هر کسی را که می بیند فکر می کند به او مظنون است و با همین افکار به جنون می رسد. در این بین عاشق دختری به نام سونیا می شود، دختری که به دلیل فقر به تن فروشی روی آورده بود. راسکلنیکف این عشق را نشانه مهر پروردگار به انسان خطاکار و نیروی رستگاری می داند.
این رمان یک داستان فلسفی و روانشناسی دارد و تقابل خیر و شر، جبر و اختیار را نشان می دهد. شاید بعد از خواندن کتاب فکر کنید که جنایت چندان هم وحشتناک نیست و می توانید با مکافات کشیدن پاک و منزه شوید.
کتاب شامل سلسله حوادث و داستان های پیچیده و به هم پیوسته است و قهرمان های مختلفی دارد که در برخی از آن ها شر و در برخی نیکی غلبه دارد. اما هیچ یک شر و یا خیر مطلق نیستند.
جنایت و مکافات اثر ارزشمندی است که از مزایای خواندن آن می توان به فهمیدن ارزش گوهر وجود انسان و دور شدن از پوچی ها، و نشان دادن عشق به عنوان یک نیروی رستگاری بخش اشاره کرد.