جهانگیر محمد ابن محمد ابن مرتضی ابن محمود کاشانی ملقب به محسن و متخلص به فیض است. او از نوابغ بلند آوازه عصر صفوی است. «محمد ابن مرتضی در سال 1007 در کاشان متولّد شد، خاندان فیض همگی از علمای دوران خود بودند شاه مرتضی، پدر فیض، از شاگردان مولا فتح الله کاشانی صاحب تفسیر منهاج الصادق و از علمای کاشان در عصر شاه طهماسب صفوی است. ملاّ محسن مانند پدرش، از علمای طراز اوّل زمان خود بود، فیض پس از مهاجرت از قم به شیراز در درس ماجد بحرانی حاضر شد و پس از بازگشت به قم نزد صدرالمتألّهین شیرازی شاگردی کرد و در نهایت داماد او شد»
فیض کاشانی از دانشمندان بزرگ شیعه است که به دلیل شخصیت جامعالاطراف خود آثار بسیاری در زمینههای گوناگون اسلامی به یادگار گذاشته است. در عین حال در هر دانشی به صورت جداگانه و بدون دخالت دادن علوم دیگر، قلم زده است. کمتر گوشهای از زندگی و آثار این عالم بزرگ را میتوان یافت که از نگاه تیزبین دانشوران عصرهای پس از او پنهان مانده باشد. با این همه، به ملاحظۀ گستردگی، فراوانی و تنوع چشمگیر و ژرف و دقتی که در آثار این نابغۀ پر تألیف وجود دارد، هنوز جای سخن و بحث و کاوش هست و بی گمان در آینده نیز خواهد بود.
او پس از مدّتی تأمّل در فلسفه، عرفان و تصوف، سرانجام در اواخر عمر خود به فقه و حدیث بر اساس مسلک اخباری دل بسته و از برخی مطالبی که در آثار خود آورده عذر خواسته و بر افکار قبلی خود خط بطلان کشیده است.
علما و دانشمندان بسیاری در آثار خود، او و مقام علمیاش را ستودهاند. شیخ حُر عاملی دربارۀ او میگوید: «کان فاضلاً، عالماً، حکیماً، متکلماً، محدثاً، فقیهاً، شاعراً، ادلباً، محققاً، حسن التّصنیف من المعاصرینِ و لَهُ کتب کثیره .
همچنین شیخ یوسف بحرانی در لؤلؤ البحرین او را این چنین معرفی میکند: «کان فاضلاً، محدثاً، اخباریّاً، صلباً و سلیماً». سپس مخالفت او را با مجتهدان زمانش ذکر میکند و ارادت او را به صوفیه و خط فکری محی الدّین عربی و وحدت وجود بیان میدارد ولی متذکر میشود که در اواخر عمر و حیات خود رسالهای بر رَدّ افکار صفویه نوشته است.
با توجه به گوناگونی ابعاد شخصیت ملاّ محسن فیض کاشانی و جامعیت کم نظیر این دانشور نام آشنای اسلامی نامش در تذکرههای متعددی آمده است که عبارتند از : تذکره نصر آبادی ، تذکره ریاض العارفین ، تاریخ فیلسوفان فلاسفه الشیعه ، زندگی نامۀ عارفان ، صوفیان طرائق الحقایق ، تراجم رجال حدیث ، شرح احوال فقیهان و قصص العلما آمده است .
جامعالاطراف بودن شخصیت فیض کاشانی موجب گردید که نّقاد بزرگی چون علامه امینی از وی این گونه یاد کند: «علم الفقه و رایه الحدیث و منار الفلسفه و معدن العرفان و طود الاخلاق و عباب العلوم و المعارف ... . الفذ الذی قُل ماانتج شکل الدهر بمثله و عصمت الایام عن این یأتی بمشمه» .
صراحت و تهور شگفت انگیز او در بیان یافتههای نو در راستای پژوهشهای علمیاش موجب داوریهای سخت و ناهمگونی از سوی بزرگان و نزدیکان او شد و بعضاً به مقابلهی او انجامید. ملاّ محسن فیض پس از خلق آثاری ماندگار در سال 1091 قمری در کاشان وفات یافت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
سید نعمت الله جزایری، از شاگردان فیض در کتاب خود به نام زهرا الربیع میگوید: «از فیض نزدیک به دویست کتاب و رساله به جا مانده است» این آثار در زمینههای مختلفی چون تفسیر، حدیث، فقه، اخلاق، کلام و عرفان است. با توجه به این که مبنای عرفانی فیض از چند آّبشخور سیراب شده است به معرفی آثار تفسیری ، اخلاقی ، کلامی ، عرفانی و دیوان فیض میپردازیم.
تعدادی از آثار او عبارتند از:
- تفسیر الصافی در موضوع قرآن کریم
- الاصفی در موضوع قرآن کریم
- الرسالة فی جواب من سأل عن تفسیر آیة الامانه در موضوع قرآن کریم
- النخبه در موضوع فقه و اخلاق
- علمالیقین د موضوع کلام
- عینالیقین در موضوع کلام
- الکلمات المکنونه در موضوع عرفان
- الکلمات المخذونه در موضوع عرفان
- المشواق در موضوع عرفان
- الانصاف در موضوع عرفان
- دیوان فیض